همیشه دلایل و منشأ های خاصی پشت خشم و عصبانیت های شدید و متعدد افراد قرار دارد. با شناسایی و تحلیل دقیق علل اصلی این احساسات منفی، می توان گام های موثری در جهت درمان این مشکل در خود برداشت و به خویشتن آرامش و صلح درونی را هدیه داد. این فرایند خود-آگاهی و خود-درمانی نه تنها منجر به کاهش خشم و استرس می شود، بلکه موجب دستیابی به حالت تعادل روحی و روانی پایدار نیز خواهد گردید.
آیا تا به حال به این موضوع فکر کرده اید که چرا همواره در حالت عصبانیت به سر می برید؟ آیا مشکلات درونی شما را به سرعت عصبانی می کند؟ چه راهکارهایی می توانید اتخاذ کنید تا از میزان عصبانیت خود بکاهید؟ این سوالات شما را ترغیب می کند تا به دنبال علت و راه حل مناسبی برای این مسئله باشید.
هر شخصی عصبانیت را تجربه کرده است. شدت عصبانیت شما می تواند از ملایم و خفیف تا شدید، متفاوت باشد.طبیعی و سالم است که گاهی اوقات در واکنش به شرایط خاص احساس عصبانیت کنید اما گاهی اوقات افراد یک خشم غیرقابل کنترل را تجربه می کنند که اغلب به ویژه با تحریک جزئی بالا می رود و بیشتر می شود.
در این مورد، عصبانیت یک احساس طبیعی نیست، بلکه یک مشکل بزرگ است، در ادامه بخش از بهداشت و سلامت نمناک خواهید خواند که دلیل عصبانیت شما و راه حل آن کدام است.
عصبانیت از منابع مختلفی حاصل می شود و می تواند به طور گسترده متفاوت باشد.برخی از موارد رایج عصبانیت، عبارتند از:
علاوه بر انچه خواندید، به طور کلی عصبانیت میتواند عوامل گوناگونی داشته باشد از جمله:
همانندسازی و تقلید از والدین، همسالان و همکلاسان و... اما دلایل رایج برای عصبانیت شامل کار زیاد، خستگی، گرسنگی و تشنگی هستند به همین دلیل در این بخش از سلامت روان در نمناک به بهترین و بدترین مواد غذایی برای داشتن آرامش اعصاب و روان اشاره خواهیم کرد.
حالا از نمایی دیگر و از دید روانشناسانه به دلیلعصبانیتزیاد خواهیم پرداخت. سایر دلایل عصبانیت شدید نیز عبارتند از:
شما به مردم آسیب می رسانید. افراد آسیب دیده به بقیه آسیب می رسانند، افراد شفا یافته، بقیه را شفا می دهند. ممکن است این موضوع را ندانسته انجام دهید، اما زمانی که بیش از حد عصبانی هستید به دیگران آسیب می رسانیدو این می تواند به دلیل شدت آسیب درونی شما باشد.
انسان ها پیچیده هستند و این مکانیزم عجیب در جامعه وجود دارد که به ما این امکان را می دهد که باور کنیم آسیب پذیر بودن و صادق بودن در مورد خودمان به این معنی است که ضعیف هستیم و این ویژگی دوستداشتنی نیست.
بنابراین سعی می کنیم که قوی عمل کنیم، حتی اگر آسیب دیده باشیم. چون ما نمی توانیم در مورد احساسات واقعی خود صادق باشیم، انتخاب می کنیم که طرف ضرر را با عصبانیت بیان کنیم.
یکی از دلایل این که احساس عصبانیت می کنید، می تواند به این دلیل باشد که شما احساس می کنید طرد و رها شده اید. این امر به ویژه در صورتی امکان پذیر است که شما در یک محیط غیر حمایتی رشد کرده باشید، مانند داشتن یک پدر و مادر بد رفتار، به طور فیزیکی یا ذهنی.
معمولا در دوران کودکی شما یاد می گیرید که همسالانتان شما را تصدیق نمی کنند و به شما عشقی که نیاز دارید را نمی دهند و احساس می کنید که مهم نیستید. این برای سلامت روانی آینده شما خطرناک است، زیرا درد عمیقی را ایجاد خواهد کرد که حتی زمانی که بزرگ شوید، با شما می ماند.
زمانی که یک کودک با یک موضوع رها شده، بدون درمان مناسب بزرگ می شود، در آینده یک بزرگ سال با زخم خواهد بود، از اینکه کس دیگری به آن ها نزدیک شود می ترسند، که در نهایت منجر به خشم و عصبانیتشان خواهد شد.
خشم رها شده شرایطی است که شما خیلی عصبانی و احساساتی هستید، زیرا می ترسید تنها با افرادی که دوستشان دارید تنها بمانید. این ترس بسیار واقعی و زمان بر است که فراموش کردید چگونه منطقی فکر کنید.
وقتی درباره آن فکر می کنید, تقریباً تمام احساسات منفی که شما احساس می کنید و رنج می برید ریشه در فقدان عشق دارد. برای مثال اگر به خاطر اشتباه دیگران عصبانی هستید ممکن است به این دلیل باشد که شما فاقد شفقت
و بنابراین عشق نسبت به آن فرد هستید. این می تواند به این معنی باشد که شما به اندازه کافی آگاه نیستید که اعتراف کنید که اشتباهات نیز بخشی از طبیعت انسان ها هستند.
مثال دیگر زمانی خواهد بود که شما برای کاری که کرده اید ناامید باشید و یا این کاری را که انجام نداده اید، حسرت بخورید. جامعه اغلب ما را به انجام کامل بهترین شکل کارها می برد تا به عنوان فرد موفقی شناخته شویم و این اغلب گمراه کننده است.
اغلب, این شرایط ما را مجبور می کند تا به آنچه که فکر می کنیم که غیرقابل قبول است را پنهان کنیم (منفی)، که این یک رفتار منفی به جای پذیرفتن آن هاست.
زمانی که ما دید منفی خود را پنهان نگه داریم چیزهایی را در خود جمع می کنیم که درست مانند بمب ساعتی است که آماده منفجر شدن می باشد. خشم یکی از جلوه های سو تفاهم ها است.
وقتی ما به خاطر اشتباهات دیگران نسبت به آنها عصبانی هستیم احساس می کنیم اشتباه می کنند و ما حق داریم عصبانی شویم. این می تواند ما را به اشتباه " درست تر بودن " نسبت به افراد دیگر و در نتیجه " بهتر بودن " پیش ببرد.
به همین دلیل ما ایده بخشنده بودن را رد می کنیم، زیرا اگر ما نیاز به عصبانی شدن را رها کنیم می ترسیم ما می ترسیم که این حس بهتر بودن را از طرف دیگر متمایز کنیم.
این نوع زندگی به معنای آدم خوبی بودن نیست، چون خیلی از افراد را درهم می شکند و به آنها آسیب می رساند. به غیر از آزار دیگران ما به خاطر آن که آن لحظه صلح آمیز را می شکنیم.
عصبانی شدن طبیعی است اما ما باید یاد بگیریم چه موقع آن را آزاد کنیم چون تنها احساسی موقتی است و نباید اینگونه رفتار شود.
مطالعات زیادی نشان داده اند که غذاهایی که مصرف می کنیم مستقیماً با حالتی که تجربه می کنیم ارتباط دارد. غذاهای ویژه ای وجود دارد که ما را عبوس می کند و غذایی دیگر که از نظر احساسی ثبات بیشتری به ما می دهد. غذاهایی که احتمال عصبانیت ما را افزایش می دهند، عبارتند از:غذاهای تند، غذاهای چرب، کربوهیدرات ها و جایگزین های شکر و همچنین چربی ترانس.
نخوردن غذای کافی نیز می تواند احساسات ما را تحریک کند و به همین دلیل رژیم غذایی اجباری برای شما و بدن شما خوب نیست.یک رژیم خوب و سالم قطعاً به شما در رسیدن به شرایط فیزیکی عالی کمک خواهد کرد، سعی کنید از رژیم غذایی بدون اطلاعات پرهیز کنید.
مصرف بیش از حد گوشت و غذاهای سرخ شده، فرد را عصبی و تندخو می کند و به جرات می توان گفت در میان بدترین غذاها برای اعصاب و روان فست فودها بیشتر از همه تاثیر گذارند. دربخش های قبلی سلامت نمناک گفتیم که مصرف ویتامین های گروه B در کنترل و کاهش عصبانیت و خستگی مفید است.
مصرف ویتامین های گروه B در افزایش یادگیری نیز مؤثر است. استفاده از مواد غذایی حاوی ویتامین های گروه B در تغذیه روزمره در کاهش عصبانیت، پیشگیری و درمان افسردگی و خستگی فایده دارد.
ذهن نیمه هشیار ما ابزار قدرتمندی برای کار کردن است. چیزی است که ما به آن نیاز داریم و دقیقاً زمانی که به آن نیاز داریم را می داند. زمانی که ما از محیط و سفر خود در زندگی خارج می شویم، ضمیر ناخودآگاه ما بهتر خواهد دانست و چیزهایی که ما از آن آگاه نیستیم را برجسته خواهد کرد. این مساله منجر به سرخوردگی ویژه ای می شود.
در اعماق خودمان می دانیم که به تغییرات و رشد نیاز داریم. اما نمی دانیم چه چیزی تغییر می کند و چه رشدی نیاز داریم. این می تواند منجر به احساس درماندگی و عصبانیت ما شود.
بیش از حد بر روی خودتان فشار نیاورید، زیرا گاهی اوقات این گناه شما نیست.همه ما می دانیم که زندگی می تواند یک سفر پر شیب با فراز و نشیب های بسیاری باشد.وقتی همه چیز طبق خواسته ما پیش نمی رود، دیوانه می شویم.
به شرایط، به محیط، و اغلب به خودمان بد و بیراه می گوییم و عصبانیتمان را بروز می دهیم.
آرامش درونی چیزی است که همه ما باید داشته باشیم. این به ما احساس خرسندی می دهد.با وجود شرایط هرج و مرج که ممکن است خارج از خواسته مان اتفاق بیفتد، ما را آرام و باثبات نگه می دارد. بدون آرامش درونی، ما شبیه ماشین واکنشی عاطفی کوچکی هستیم که به همه چیز واکنش تند و منفی نشان می دهد.
اگر ما درک کنیم که جهان خارجیمان آشفته و پر از منفی هاست، متوجه خواهیم شد که شانس زیادی برای جلوگیری از شرایطی که از آن نفرت داریم، وجود ندارد و به همین دلیل است که به آرامش درونی نیاز است.
شما مجبور نیستید واکنش نشان دهید و از عصبانیت برای هر مشکلی که به شما محول شده است، استفاده کنید.
شما مجبور نیستید هر بار از لحاظ احساسی در نوسان باشید. شما مجبور نیستید به خاطر چیزی که حتی نمی توانید کنترلش کنید، خوشبختی خود را رها کنید و به بدترین شکل ممکن عصبانی شوید.
احتمالاً آگاه هستید که محیط ما ابزار شکل دهی قوی کسانی است که ما به طور کلی هستیم.ما می دانیم که این مساله به یک طریق بر ما تاثیر می گذارد، اما ما اغلب نمی دانیم چه مقدار.
تحقیقات نشان داده اند که حتی تغییرات ظریف در بو می تواند رفتار ما را به طور کامل تغییر دهد و ما را وادار به انجام کارهایی کند که معمولاً انجام نمی دهیم. دقیقاً به همین دلیل است که ما باید اطمینان حاصل می کنیم که محیطمان برای ما و بهبود در زندگی مناسب است.
صادقانه امیدوار هستم که این آخرین مورد برای هیچ کدام از ما اتفاق نیفتد.با این حال، به خاطر پوشش کامل همه چیز، من باید آن را در این لیست قرار دهم. یکی از دلایل عصبانیت این است که شما نسبت به دیگران همدلی ندارید. این می تواند منجر به درک این مساله شود که چرا نحوه انجام کار افراد را درک نمی کنید و خسته می شوید.
شما دیگران را به خاطر ناتوانی در انجام کاری که می خواهید انجام دهید، محکوم می کنید. و این مساله منجر به خشم و عصبانیت شدید در شما می شود.
خشم خودش یک اختلال ذهنی را ایجاد نمی کند، بنابراین هیچ تشخیص قطعی برای مشکلات عصبانیت در ویرایش جدید راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات ذهنی وجود ندارد . با این حال، بیش از 32 اختلالات روانی را لیست می کند (مانند اختلال شخصیت مرزی و اختلال منفجر شدن است) که شامل عصبانیت به عنوان نشانه اش است.
این امکان وجود دارد که مشکل عصبانیت شما ناشی از اختلال روانی اساسی باشد.
اگر بر روی مشکل عصبانیت خود کار نمی کنید، ممکن است روزی به نقطه ای تبدیل شود که در آن شما کاری افراطی و تاسف باری انجام دهید. خشونت یک نتیجه احتمالی است. شما ممکن است آنقدر عصبانی شوید، که به خودتان و یا فردی که به آن ها اهمیت می دهید، آسیب برسانید.
اگر فکر می کنید که مشکل عصبانیت دارید، مهم است که به دنبال کمک از حرفه ای ها باشید. با پزشک خود برای ارجاع به یک پزشک متخصص روانی صحبت کنید که قادر به کمک باشد.
بخش سلامت روان نمناک چندین روش مفید برای کنترل عصبانیت پیشنهاد میکند که در منزل قابل اجرا هستند.
این روش شامل تنفس عمیق و مجسم کردن صحنه های آرامش بخش در ذهنتان است.
وقتی مردم احساس خشم می کنند، تمایل دارند که همان لحظه نتیجه گیری کنند، که این می تواند نادرست باشد. زمانی که یک بحث عصبی دارید، آهسته فروکش کنید و آرام شوید و قبل از جدال به پاسخ های خود فکر کنید. به یاد داشته باشید که به فرد دیگر هم در طول مکالمه گوش دهید.
ارتباط خوب می تواند به شما کمک کند قبل از اینکه عصبانیتتان شدید شود، مشکلات را حل کنید. امیدوار هستیم که با خواندن مقاله فوق و رعایت و عملی کردن مسائل ذکر شده، زندگی آرامتری را داشته باشید.